تحلیل های انتخاباتی در آمریکا
تحلیل های مختلفی از انتخابات آمریکا ارائه شده است. از نظر من چیزی که در اغلب آن ها به چشم می خورد ساده سازی بسیار شدید است. اغلب می خواهند خیلی سریع نتیجه ای را که قبلا، فعلا و بعدا به آن معتقدند به ما بقبولانند. انگار پاراگراف های آخر تحلیل همان اول نوشته شده باشد. یکی دو مثال می زنم و نکته ای را که به نظرم می رسد اضافه خواهم کرد.
مثال اول- برای مثال گفته می شود که پیروزی دونالد ترامپ بدین خاطر بوده که معترضان به سیستم به او رای داده اند.
خوب این نتیجه گیری اشتباه است. چرا؟ این درست است که بخش بزرگی از مردم به شیوه های حکومت داری مدافع یک درصدی ها در آمریکا اعتراض داشته و دارند، اما
۱-در مقایسه با تاریخ اخیر انتخابات دو حزبی در آمریکا، رای دمکرات ها و جمهوری خواهان تفاوت خیلی معنی داری ندارد.
۲- هیلاری کلینتون کلا اندکی بیشتر رای آورده است. اگر معترضان (اکثریت رای دهندگان) به ترامپ رای داده بودند، چنین نتیجه ای حاصل نمی شد.
۳- بخشی از معترضان به وضعیت که در دور اول به برنی ساندرز متمایل بودند، از هیلاری کلینتون پشتیبانی کرده اند.
۴- بخشی از معترضان به هیچکدام رای نداده اند.
حداقل، بخش بزرگی از کسانی که به دونالد ترامپ رای داده اند، احتمالا اغلب به حزب جمهوری خواه رای داده اند.
مثال دوم- گفته می شود دونالد ترامپ فردی فاشیست و ضد سیستم و از جمله ضد حزب جمهوری خواه بوده است.
خوب این نتیجه گیری هم دارد اشتباه از کار در می آید. چرا؟
1- او کسی را بعنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید یعنی گردانندهٔ اصلی امور دفترش برگزیده که ریاست کمیته ملی حزب جمهوریخواه را بعهده داشته است. ایا این بدان معنی نیست که بعد از نقش آفرینی هیجانی و گمراه کننده در کمپین انتخاباتی با شعارها و تعزیه گردانی های مورد لزوم برای آوری، اداره امور را به حزب مورد علاقه اش بر می گرداند.
۲- آیا هیچ ارگان منطقه ای حزب جمهوری خواه را می شناسید که در برگزاری کمپین انتخاباتیش کم گذاشته باشد؟
۳- آیا رهبران حزب جمهوری خواه در هفته های آخر به کمپینش نپیوستند؟
پس چرا چنین گزاره هایی محور تحلیل انتخاباتی با این گستردگی و پیچیدگی قرار می گیرد؟
کمپین های انتخاباتی در کشورهایی که نظام پارلمانتاریستی جا افتاده ای دارند، بر اساس دانشی به نام «بازاریابی سیاسی» و یا نام پر طمطراقی که این روزها بکار می رود «مشاورهٔ سیاسی» صورت می گیرد. به همین دلیل و از این رو، تحلیل آن هم تنها می تواند به کمک همین دانش انجام شود. یعنی باید استراتژی ها، لابیگیری ها، برنامه های اعلام شده، شیوه های تبلیغاتی، و ... و خلاصه نقشه راه دو کمپین انتخاباتیدمکرات و جمهوری خواه روشن شود. همچنین باید قدرت عمل آن ها در حین اجرا و ابتکارها و انعطاف پذیری ها و نیز بهره گیری از سیر وقایع توسط رقبا بررسی شود تا بتوان بر اساس آن نتیجه گیری کرد.
کتاب ها، مقالات تحلیلی کار شده و دقیق و یا روشنگری های قابل اعتنا با موضوع انتخابات آمریکا معمولا ماه ها بعد و در سطح تخصصی انتشار می یابد. آنچه این روزها گفته می شود، هنور بخشی از کمپین انتخاباتی ست و اهداف تهییجی دارد.
مثال اول- برای مثال گفته می شود که پیروزی دونالد ترامپ بدین خاطر بوده که معترضان به سیستم به او رای داده اند.
خوب این نتیجه گیری اشتباه است. چرا؟ این درست است که بخش بزرگی از مردم به شیوه های حکومت داری مدافع یک درصدی ها در آمریکا اعتراض داشته و دارند، اما
۱-در مقایسه با تاریخ اخیر انتخابات دو حزبی در آمریکا، رای دمکرات ها و جمهوری خواهان تفاوت خیلی معنی داری ندارد.
۲- هیلاری کلینتون کلا اندکی بیشتر رای آورده است. اگر معترضان (اکثریت رای دهندگان) به ترامپ رای داده بودند، چنین نتیجه ای حاصل نمی شد.
۳- بخشی از معترضان به وضعیت که در دور اول به برنی ساندرز متمایل بودند، از هیلاری کلینتون پشتیبانی کرده اند.
۴- بخشی از معترضان به هیچکدام رای نداده اند.
حداقل، بخش بزرگی از کسانی که به دونالد ترامپ رای داده اند، احتمالا اغلب به حزب جمهوری خواه رای داده اند.
مثال دوم- گفته می شود دونالد ترامپ فردی فاشیست و ضد سیستم و از جمله ضد حزب جمهوری خواه بوده است.
خوب این نتیجه گیری هم دارد اشتباه از کار در می آید. چرا؟
1- او کسی را بعنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید یعنی گردانندهٔ اصلی امور دفترش برگزیده که ریاست کمیته ملی حزب جمهوریخواه را بعهده داشته است. ایا این بدان معنی نیست که بعد از نقش آفرینی هیجانی و گمراه کننده در کمپین انتخاباتی با شعارها و تعزیه گردانی های مورد لزوم برای آوری، اداره امور را به حزب مورد علاقه اش بر می گرداند.
۲- آیا هیچ ارگان منطقه ای حزب جمهوری خواه را می شناسید که در برگزاری کمپین انتخاباتیش کم گذاشته باشد؟
۳- آیا رهبران حزب جمهوری خواه در هفته های آخر به کمپینش نپیوستند؟
پس چرا چنین گزاره هایی محور تحلیل انتخاباتی با این گستردگی و پیچیدگی قرار می گیرد؟
کمپین های انتخاباتی در کشورهایی که نظام پارلمانتاریستی جا افتاده ای دارند، بر اساس دانشی به نام «بازاریابی سیاسی» و یا نام پر طمطراقی که این روزها بکار می رود «مشاورهٔ سیاسی» صورت می گیرد. به همین دلیل و از این رو، تحلیل آن هم تنها می تواند به کمک همین دانش انجام شود. یعنی باید استراتژی ها، لابیگیری ها، برنامه های اعلام شده، شیوه های تبلیغاتی، و ... و خلاصه نقشه راه دو کمپین انتخاباتیدمکرات و جمهوری خواه روشن شود. همچنین باید قدرت عمل آن ها در حین اجرا و ابتکارها و انعطاف پذیری ها و نیز بهره گیری از سیر وقایع توسط رقبا بررسی شود تا بتوان بر اساس آن نتیجه گیری کرد.
کتاب ها، مقالات تحلیلی کار شده و دقیق و یا روشنگری های قابل اعتنا با موضوع انتخابات آمریکا معمولا ماه ها بعد و در سطح تخصصی انتشار می یابد. آنچه این روزها گفته می شود، هنور بخشی از کمپین انتخاباتی ست و اهداف تهییجی دارد.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی