چرا جنبشهای شبکهای
بحثِ بی رهبری بودن جنبش های شبکهای معاصر را همه جا می شنویم. سوالی مطرح است: چرا اغلب جنبش ها شبکه ای شده اند؟ (آیا اساسا چنین نیست؟ فرانسه، عراق و لبنان و ... و ...) چه واقعیت هایی باعث پیدایش این نوع جنبش ها و تفاوتشان با مبارزات رهایی بخش قبلی شده است؟ آیا این عوامل گذرا هستند؟
آیا جنبش های شبکهای بدون رهبری ست؟ اگر بدون رهبری ست، چرا بدون رهبری ست؟ به عبارت دیگر چرا با جنبش شبکه ای تحت راهبری فردی یا تشکیلاتی روبرو نیستیم؟
رهبری یک جنبش شبکه ای چگونه ساختاری باید داشته باشد که فکر می کنیم ندارد؟ آیا می توان توقع داشت رهبری فردی و یا تشکیلاتی غیر شبکهای رهبری یک جنبش شبکه ای را در دست بگیرد، چگونه؟
آیا چیزی به نام احزاب شبکه ای، انقلابیون حرفه ای شبکه ای، برنامه های سیاسی برآمده از مبارزات شبکه ای را می توان متصور بود؟
آیا می توان فرض کرد: مردم به تجربه درخواهند یافت که جنبش شبکه ای بی فایده است و به نسل قبلی مبارزات رهایی بخش تحت راهبری یک حزب پیشرو باز می گردند؟ آیا چنین فرضی سرشار از بی عملی نیست؟
به این سوالها می توان افزود و به آن ها پاسخ های مختلفی داد، اما در هر حال، این ها سوالاتی ست که به نظر می رسد باید روی آن درنگ کرد و با مطالعه جنبش های اخیر، پاسخ های کارسازی به آن داد.
امید است این بحث به صورت رسمی در دستور کار نیروهای ترقیخواه چپ کشورهای درگیر در این مبارزات، از فرانسه گرفته تا لبنان و عراق و .. قرار بگیرد و قدم های بزرگ تری را در این راه برداریم.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی