۱۴۰۲ مهر ۱۷, دوشنبه

اپورتونیسم

 بحث ما در چپ حول این نیست که نظم نوین موجود جهانی به نفع آمریکا در درجهٔ اول، و برخی متحدانش در مراحل بعدی طراحی شده یا نشده و باید یا نباید علیه آن مبارزه کرد. اگر کسی این را نفهمد و باور نداشته باشد که «جهان دیگری باید برقرار شود» اساسا چپ نیست. نظام جهانی موجود یک نظام هرمی است و علیه کشورهای در حال توسعه یعنی اکثریت بشریت عمل کرده است. 
بحث در چپ که تنوع دیدگاه‌هایی را هم باعث شده، حول چگونگی مبارزه با نظام های ارتجاعی چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی است. بحثِ چپ در واقع حول آلترناتیوی است که در برابر این نظام ها ارائه می شود. 
دانش و تجربهٔ سیاسی در طی دهه ها نشان داده که تحلیل های لنین از اپورتونیسم چپ و اپورتونیسم راست تا چه حد علمی است. این بالایی ها هستند که با یکی از دو پرچم اپورتونیسم چپ ویا اپورتونیسم راست در این پایین حضور پیدا می کنند و در میان مبارزان تفرقه می اندازند و راه بالایی ها را برای تسلط شان بر مردم هموار می کنند.
هم جریان های درست مبارزه و هم اپورتونیست های چپ نقدی قوی به اپورتونیسم راست دارند، اما نباید آن ها را با هم یکی گرفت. فرق اساسی آن ها این است که جریان درست مبارزه همیشه با دو نقد به اپورتونیسم راست و اپورتونیسم چپ مسیر خود را تنظیم می کند، اما اپورتونیسم چپ از نقد تندی استفاده می کند که یک سو بیشتر ندارد و آن به سمت راست است. بدین طریق است که چون همه را راست می بیند، نوک پیکان حمله اش را به طرف جریان درست و اصولی مبارزه قرار می دهد که اولین سنگرگاه مقابل اپورتونیسم چپ است. همین امر در مورد اپورتونیسم راست هم صادق است که از سوی دیگر، همهٔ تلاشش به کوبیدن جریان اصولی مبارزه ختم می شود. 
بدین طریق است که اپورتونیسم چپ و اپورتونیسم راست به ابزار دشمن طبقاتی تبدیل می شوند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی