۱۴۰۲ مهر ۷, جمعه

جنبش کارگری

 برای گرفتن نبض جنبش انقلابی باید میزان شکل گیری شبکه های مردمی، حجم محتواسازی و داد و ستدهای درون ارتباط‌های شبکه‌ای، کیفیت گفتمانی بین گروه‌ها، و میزان جریان یافتن هیجانات اجتماعی - و از همه مهمتر احساس همبستگی- را زیر نظر گرفت.

باید به این سوال پاسخ گفت: آیا شکل‌گیری یک جنبش خودجوش شبکه ای کارگری ممکن است؟ چگونه می توان به این فرایند کمک کرد؟

فازی

 هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ای؟ 

 من در میان جمع و دلم جای دیگر است.

در واقع، هم حاضر و هم غایب … آیا از این بهتر می شود واقعیت های فازی را بیان کرد؟

تشکل طبیعی

 روابط انسانی بین افراد یک جامعه دارای نوعی تشکل طبیعی است. سازماندهی سیاسی اجتماعی در واقع، تبدیل تشکل طبیعی به تشکل سازمانی مطلوب است. درک تشکل های طبیعی و سازماندهی هدفمند به شکلی که حداکثر نزدیکی به تشکل طبیعی را داشته باشد، امری حیاتی است. هر چه از تشکل طبیعی حتی بنا بر ضرورت دور شویم، معضلات سازماندهی افزایش می یابد و تلفیق کار مخفی و علنی در شرایط امنیتی حاد مبارزه ناموفق تر می شود.

فراکسیون سازمانی

 تشکل های حزبی و سازمانی کمونیست ها اغلب فاقد فراکسیون های چندگانه‌ٔ رسمی است. چون بنابر اصول حزب لنینی، هیچ فراکسیونی نباید در حزب طبقهٔ کارگر وجود داشته باشد. اما، گاه آنچه ممنوع است، تشکیل فراکسیون های دیگر است و اغلب یک شِبه‌فراکسیون معینی وجود دارد که تشکیلات را در دست می گیرد و اگرچه نظراتش ممکن است در اقلیت باشد، امور را بر اساس نظرات و ارتباطات فراکسیونی خود می چرخاند. حزب یا سازمان تک فراکسیونی از این نوع روی دیگر احزاب و سازمان‌های چند فراکسیونی است و شباهتی به یک حزب دموکراتیک مبتنی بر فعالیت آگاهانهٔ جمعی ندارد.

 این کار باعث می شود فراکسیون های بالقوه در سازمان در خارج از آن و به صورت خرده تشکل های موازی پدیدار شود که هیچ نوع مدیریتی بر آن ها وجود نخواهد داشت.

۱۴۰۲ مهر ۱, شنبه

بارور کردن تحلیل‌های سیاسی

 فروغ فرخزاد در شعر تولد دیگرش می گوید:

سفر حجمی در خطِ زمان

و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن

حجمی از تصویری آگاه 

که ز مهمانی یک آینه بر می گردد… .

 

به نظر می رسد نیازمند آن باشیم که با اضافه کردن نگاهی جامعه‌شناسانه و مبتنی بر مطالعات عملی و فرهنگی به تحلیل‌های سیاسی اقتصادی خود، نگاه سیاسی اقتصادی خود را بپرورانیم و بارور کنیم.

معرفی یک بحث علمی موازی، اشاره‌ای به یک قصه یا رمان، یک شعر، یک ترانه، تماشای یک فیلم مستند یا داستانی، و یا یک نمایش که مضمونی همراستا با بحث سیاسی مورد نظر دارد، چشم مخاطبان را به موضوع بازتر می کند و به درک عمیق‌تر و صحیح‌تر موضوع می انجامد و اینگونه مطالعات، گاه خود تحلیل ما را نیز ارتقاء می دهد. 

بهتر است موتوجه باشیم، هرکجا «زیربنا» را بدون توجه به بافت درهم تنیده اش با «روبنا» بررسی کنیم، خطر یک نگاه خشک و خطی تهدیدمان می کند. 

۱۴۰۲ شهریور ۳۱, جمعه

نقد موثر

 نیازمند آن هستیم که مرتبا به بهبود کارها بپردازیم. اما شیوهٔ بهبود کار چیست؟ برای مثال چگونه می توان بهتر از قبل به مبارزه ادامه داد؟ 

پاسخی که معمولا می شنویم آن است که: با بررسی و نقد مبارزات گذشته. 

اما سوال اینجاست که چرا باید شیوهٔ درست انجام کارها را از نقد و بررسی خطاهای صورت گرفته آموخت؟ مگر نمی شود شیوهٔ درست انجام کار را از بررسی نمونه های موفق تر کار آموخت؟ 

یک تاریخ مبارزه کرده ایم. تاریخی پر از دستاورد، پر از خلاقیت، پر از تلاش و ارزش آفرینی. خیلی از روش هایی که روزی خلق شده و بکار گرفته ایم، هنوز هم قابل استفاده است و به انجامش مشغولیم. از طرف دیگر، دائما راه و روشهای جدیدی را بکار می گیریم و تجربه می کنیم و بر دانش و مهارت‌های مبارزه می افزاییم. تنها در چنین بستر سالم و سازنده‌ای است که بررسی خطاها، ارزش بازآفرینی تجربه های تازه را به دست می دهد.

آیا اگر براستی به دنبال بهبود مبارزات سیاسی اجتماعی مردمان مان هستیم، بهتر نیست در بحث های سیاسی که به گذشته برمی گردد، بر ارزش هایی تاکید کنیم که احزاب و سازمان ها و شخصیت‌های سیاسی و مبارزان مان آفریده اند و اجازه ندهیم نقدهای مخرب به عنوان ابزاری در کارزار سیاسی، آن هم با هدف از میدان خارج کردن رقیب، جای یک روش هدفمند برای بهبود مبارزه را بگیرد؟ 

باید از این عادت بدگویی در بحث ها خودداری و بازداری کرد و با ارائهٔ نمونه های درخشان مبارزه در هر زمینه‌ٔ بحث، فضا را تغییر داد. 

نقد موثر، مقایسهٔ روش‌های مبارزه و ارائهٔ شیوه های موفق تر انجام کارهاست و نه زیر سوال قرار دادن هر آنچه انجام داده ایم.

بررسی خطا نیز باید بر اساس یک روش علمی صورت گیرد و نه رقابت های تقابل آمیز.

آغاز و پایان یک انقلاب کجاست؟

 آیا انقلاب با با خیزش مردم برای تسخیر قدرت آغاز می شود؟ آیا در جریان خیزش انقلابی می توان متوجه شد که این خیزش به انقلاب می انجامد یا نمی انجامد. آیا با دست به دست شدن حاکمیت است که می گوییم انقلاب صورت گرفته؟ (این سوال البته می تواند هم در مورد انقلاب سیاسی و هم انقلاب اجتماعی مطرح شود.)

این ها سوالی است که آصف بیات در برابر موج انقلاب های اخیر مطرح می کند و می گوید این انقلاب ها چنین سوالی را در برابر ما گذاشته اند (نقل به مضمون)؟

به نظرم می رسد، اگر مسئله، مسئلهٔ تغییر در نحوهٔ زندگی روزمرهٔ مردم است - چه در مناسبات سیاسی، و چه در نحوهٔ مناسبات اقتصادی، فرهنگی، در روابط اجتماعی میان افراد و گروه ها، در مناسبات خانوادگی و …- آنوقت، مسیر پیچیده ای در مقابل خواهد بود که تعیین شروع  و پایان یک انقلاب را باید به تاریخ نویسان سپرد.

طرز فکر گلف‌مآبانه

بعضی آدم ها طرز فکری دارند که میشه بهش گفت: طرز فکر گلف‌مآبانه (Golf style mentality). آن‌ها اول هدفی را مشخص می کنند؛ بعد تلاش حساب شده ای می کنند که با یک یا چند ضربه به هدف برسند. اگر مهارت داشته باشند، شاید با یک یا حداکثر دو ضربه، گوی را در حفرهٔ تعبیه شده بنشانند.

این شیوهٔ برخورد در زندگی اجتماعی و فعالیت های سیاسی کارایی چندانی ندارد. عوامل متغیر بسیاری در هر فعالیت سیاسی مداخله دارد که پیشروی به سوی هدف را از یک شکل مکانیکی خارج می کند و به همین دلیل، نیازمند آنیم که در هر لحظه آماده‌ٔ تصحیح مسیر خود باشیم تا به هدف برسیم. 

راستش، ماهی سیاه کوچولو و پیگیری هدف دریایی اش را واقعبینانه تر یافته ام.