۱۳۹۵ آذر ۷, یکشنبه

دیالوگ های سازنده

صفحات فیس بوک بسیاری عزیزان همچون خود من یاد فیدل کاسترو  رهبر انقلابی کوبا را گرامی داشته اند و عکس ها و لینک هایی را در این رابطه همرسانی کرد ه اند. مخالفانی نیز  با دیدن این لینک ها مخالفت خود را با فیدل، با کوبا، با سوسیالیسم و همهٔ ارزش های دیگری که با نام او پیوند خورده است، نشان می دهند.
به نظر من عجیب هم نیست. در دنیای ما مخالفان کمونیزم، سوسیالیزم، کوبا و فیدل یا هر یک از این ها یا همهٔ این ها کم نیست. حضور یکی ممکن است حضور دیگری را صدا بزند. چرا باید وارد بحث های سطحی و اتهام زنی و فحاشی و غیره شویم؟ نظر است دیگر، باید تحمل کرد.
 صفحه فیس بوک خانهٔ مجازی ماست. ما معمولا نمی رویم خانه کس دیگری و به او به خاطر عقاید و ارزش هایش فحش دهیم. می رویم؟ نظرات خود را هر چه هست، در صفحه خودمان بنویسیم و بازتاب دهیم. اگر کامنتی را ضروری می بینیم، البته حق داریم بطور روشن بگوییم، اما رعایت ادب را بکنیم. همیشه باید احترام صاحب صفحه و میهمانانی که در آن کامنت می گذارند را نگه داریم.
فحاشی و فحاشان را از صفحات فیس بوک دور کنیم. بگذاریم دیالوگ های سازنده حول تنوع نظرات، همه مان را رشد دهد.

۱۳۹۵ آذر ۵, جمعه

فیلترینگ هوشمند



نگران آنم که فیس بوک هم از فیلترینگ هوشمند سود ببره. شاید باورش برای برخی نخبه گان سخت باشد، اما وقتی به کنشگری فیس بوکی پرداخته باشی، اینجا و آنجا جاپاهایی می بینی که سوء ظن بر می انگیزد.
بعنوان نمونه ،اخیرا مطالبی که از برنی ساندرز می گذارم، دیده نمی شه. یعنی حتی افرادی که می دانم لینک های مربوط به او را می خوانند و اصلا دنبال آنند هم لایک نمی زنند و نمی بینند.
از آن جالب تر اینکه بر روی صفحه یکی از دوستان فیس بوکی لینکی دیدم که برایم جالب بود. رفتم برگشتم تا همرسانی کنم پریده بود. اینکه می گویم پریده بود بدین خاطر است که هنوز تیتر و لایک من زیر یک لینک خالی پیدا بود. گشتم و با دردسر آن را در جستجو یافتم و در صفحه خودم گذاشتم . تست کردم کار می کرد. فرداش دیدم باز هم پرید. 
حالا دیگه نمی پره، به عموم مخاطبان نشان داده نمی شه و جز خودم لایکی نداره.
آیا ممکنه فیس بوک هم فیلترینگ هوشمند براه انداخته باشه؟ باید تحقیق کرد...
اون لینک رو این زیر می ذارم.
برنی سندرز می گه حزب دمکرات باید جهت گیری تازه ای پیدا کنه: 




۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

تغییر موضع

انتخاب بین «بد و بدتر» گاهی واقعا امری ناگزیر است، اما:

بدیِ «بد و برتر» کردن این است که از اینجا شروع می شود، اما به اینجا خاتمه نمی یابد.
مسیر تغییرات هم بدین شکل است:

گزارهٔ یک- «بدتر» بدتر از «بد» است.

گزارهٔ دوم- «بد» بهتر از «بدتر» است.

گزارهٔ سوم- چطور ما تا کنون خوبی های «بد» را ندیده بودیم؟!
«بد» یک «خوب» ی هایی دارد که «بدتر» ندارد.

گزارهٔ چهارم- برای تشویق دیگران به انتخاب مشابه، 
نمی شود از بدی های «بد» و بدتر بودن «بدتر» گفت. 
بهتر است از «خوب» ی های «بد» که «بدتر» ندارد حرف زد.

گزارهٔ پنجم- وقتی «خوب» ی در کار نیست، 
«بد» خودش خوب است.

گزارهٔ ششم- «بد» آن هایی هستند که می گویند 
فرق تعیین کننده ای بین «بد» و «بدتر» نمی شناسند.

گزارهٔ هفتم - باید در همه حال
- پس از  شکست و یا پیروزی در انتخاب- 
 از «بد» (یعنی «خوب» جدید) دفاع کرد.

و بدین طریق است که چون بدتر همیشه وجود دارد، منتقدانِ «بد» به مدافعان «بد» تغییر موضع می دهند.

۱۳۹۵ آبان ۲۷, پنجشنبه

فیس بوک و انتخابات

مداخلهٔ شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک، گوگل، توییتر و ... مدت هاست توسط متخصصین مورد بررسی قرار گرفته است.



 اینبار فیس بوک متهم شده که برخورد جانبدارانه ای به دونالد ترامپ داشته است. رادیو صدای فرانسه در این مورد مطلبی را گزارش کرده که جالب است، اگرچه احتمالا هنوز همهٔ ماجرا نیست.

نقش فیس‌بوک در انتخابات ریاست جمهوری در کشورهای دموکراتیک

سایت «Wired» البته مطلب مشخص تری را نوشته و در مقاله ای با تیتر : «این است واقعیت چگونگی به قدرت رساندن ترامپ توسط فیس بوک»: بهره گیری موفق تر کمپین دونالد ترامپ از شبکه فیس بوک را شرح داده است.

 نویسنده  مقاله از انجام هزاران آزمون و خطای آزمایشی در تنوع بخشیدن به هر تبلیغ انتخاباتی ترامپ تا رسیدن به حد تاثیر گذاری  توسط شبکهٔ فیس بوک خبر داده است.
باید دانست یکی از مهمترین امکاناتی که فیس بوک می تواند فراهم کند، پردازش انبوه نظرات و رفتارهای انتخاباتی شهروندان برای گردانندگان کمپین های انتخاباتی است.
جالب اینکه، این اطلاعات می تواند با کمک فن آوری های نوین نقشه شده و به تصویر کشیده شود و شمایی از توزیع آرا در هر محله در شهر و تغییرات روزانهٔ آن را به نمایش بگذارد.
بد نیست سخنرانی زیر در Ted را نیز  تماشا کنید (تازه مربوط به سال ۲۰۱۴ است). این سخنرانی در مورد به تصویر کشیدن نظرات در مورد انتخابات نیست، اما نشان از فن آوری ای دارد که به خوبی قابل بهره برداری در کمپین های انتخاباتی هم هست. بعید است استفاده نشده باشد.


Dave Troy: Social maps that reveal a city's intersections — and separations

(زیر نویس فارسی هم دارد)

مطلب مشابه دیگری هم در اینجا قابل دسترسی ست.

Divided city: How data-driven maps see Ferguson

حتی اگر شده پس از مرگ

«مرکز زیبایی سیاسی» یک گروه از فعالان برلینی برنامهٔ خلاقانه ای را به اجرا گذاشته اند. آن ها با اجازهٔ خانواده ها، به نبش قبر پناهنده های غرق شده در دریاهای مرزی اروپا اقدام کرده، اجسادشان را به برلین انتقال داده و در قلب پایتخت آلمان دفن کرده اند.
آن ها می گویند: بگذارید به مقصدی که آرزویش را داشتند برسند، حتی اگر شده پس از مرگ.
گزارشی همراه با فیلم از این اقدام در لینک زیر قابل دسترسی است.


۱۳۹۵ آبان ۲۵, سه‌شنبه

تحلیل های انتخاباتی در آمریکا

تحلیل های مختلفی از انتخابات آمریکا ارائه شده است. از نظر من چیزی که در اغلب آن ها به چشم می خورد ساده سازی بسیار شدید است. اغلب می خواهند خیلی سریع نتیجه ای را که قبلا، فعلا و بعدا به آن معتقدند به ما بقبولانند. انگار پاراگراف های آخر تحلیل همان اول نوشته شده باشد. یکی دو مثال می زنم و نکته ای را که به نظرم می رسد اضافه خواهم کرد.

مثال اول- برای مثال گفته می شود که پیروزی دونالد ترامپ بدین خاطر بوده که معترضان به سیستم به او رای داده اند.
خوب این نتیجه گیری اشتباه است. چرا؟ این درست است که بخش بزرگی از مردم به شیوه های حکومت داری مدافع یک درصدی ها در آمریکا اعتراض داشته و دارند، اما
۱-در مقایسه با تاریخ اخیر انتخابات دو حزبی در آمریکا، رای دمکرات ها و جمهوری خواهان تفاوت خیلی معنی داری ندارد.
۲- هیلاری کلینتون کلا اندکی بیشتر رای آورده است. اگر معترضان (اکثریت رای دهندگان) به ترامپ رای داده بودند، چنین نتیجه ای حاصل نمی شد.
۳- بخشی از معترضان به وضعیت که در دور اول به برنی ساندرز متمایل بودند، از هیلاری کلینتون پشتیبانی کرده اند.
۴- بخشی از معترضان به هیچکدام رای نداده اند.
 حداقل، بخش بزرگی از کسانی که به دونالد ترامپ رای داده اند، احتمالا اغلب به حزب جمهوری خواه رای داده اند.

مثال دوم- گفته می شود دونالد ترامپ فردی فاشیست و ضد سیستم و از جمله ضد حزب جمهوری خواه بوده است.
خوب این نتیجه گیری هم دارد اشتباه از کار در می آید. چرا؟
1- او کسی را بعنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید یعنی گردانندهٔ اصلی امور دفترش برگزیده که ریاست کمیته ملی حزب جمهوریخواه را بعهده داشته است. ایا این بدان معنی نیست که بعد از نقش آفرینی هیجانی و گمراه کننده در کمپین انتخاباتی با شعارها و تعزیه گردانی های مورد لزوم برای آوری، اداره امور را به حزب مورد علاقه اش بر می گرداند. 
۲- آیا هیچ ارگان منطقه ای حزب جمهوری خواه را می شناسید که در برگزاری کمپین انتخاباتیش کم گذاشته باشد؟
۳- آیا رهبران حزب جمهوری خواه در هفته های آخر به کمپینش نپیوستند؟

پس چرا چنین گزاره هایی محور تحلیل انتخاباتی با این گستردگی و پیچیدگی قرار می گیرد؟ 


کمپین های انتخاباتی در کشورهایی که نظام پارلمانتاریستی جا افتاده ای دارند، بر اساس دانشی به نام «بازاریابی سیاسی» و یا نام پر طمطراقی که این روزها بکار می رود «مشاورهٔ سیاسی» صورت می گیرد. به همین دلیل و از این رو، تحلیل آن هم تنها می تواند به کمک همین دانش انجام شود. یعنی باید استراتژی ها، لابیگیری ها، برنامه های اعلام شده، شیوه های تبلیغاتی، و ... و خلاصه نقشه راه دو کمپین انتخاباتیدمکرات و جمهوری خواه روشن شود. همچنین باید قدرت عمل آن ها در حین اجرا و  ابتکارها و انعطاف پذیری ها و نیز بهره گیری از سیر وقایع توسط رقبا بررسی شود تا بتوان بر اساس آن نتیجه گیری کرد.


کتاب ها، مقالات تحلیلی کار شده و دقیق و یا روشنگری های قابل اعتنا با موضوع انتخابات آمریکا معمولا ماه ها بعد و در سطح تخصصی انتشار می یابد. آنچه این روزها گفته می شود، هنور بخشی از کمپین انتخاباتی ست و اهداف تهییجی دارد.






۱۳۹۵ آبان ۲۲, شنبه

بی بی سی سخنگوی کیست

امروز خبری را از بی بی سی فارسی دیدم که خیلی معنا داشت:

پلیس ضد شورش کره جنوبی در نقاط مختلف سئول مستقر شد

ده‌ها هزار پلیس ضد شورش در نقاط مختلف سئول، پایتخت کره جنوبی مستقر شده‌اند تا مانع از نزدیک شدن تظاهرکنندگان به کاخ ریاست‌جمهوری شوند.
برای سومین هفته متوالی، تظاهرکنندگان در خیابان‌های سئول خواهان کناره‌گیری پارک گون هه، رئیس‌جمهوری کره جنوبی شده‌اند. . .
باید پرسید:
چرا حضور هزاران تظاهر کنندهٔ کره ای در خیابان، آن هم به مدت سه هفته  خبررسانی نمی شود و آنوقت حضور «ده ها هزار» (بله ده ها هزار) پلیس ضد شورش ارزش خبری پیدا می کند؟ چرا حضور صدها هزار نفر از مردم در تظاهرات برای وادار کردن رئیس جمهور فاسد به استعفا تیتر قرار نمی گیرد؟

بی بی سی سخنگوی کیست؟ پلیس ضد شورش؟

این هم فیلم تظاهرات مردم :

۱۳۹۵ آبان ۲۱, جمعه

کارخانهٔ دروغ- نیویورکر

برای آشنایی با تاریخ پیدایش و رشد و توسعه بازاریابی سیاسی (مشاورهٔ سیاسی)، خواندن مقالهٔ «کارخانهٔ دروغ» در مجلهٔ نیویورکر را به علاقمندان توصیه می کنم:



ترجمه ای از این مقاله را نیز می توان در لینک زیر یافت:


۱۳۹۵ آبان ۲۰, پنجشنبه

تلخ

بازی «بد و بدتر» همیشه با پیروزی «بد» پایان نمی گیرد. گاهی برای پیروزی «بدِ» ناگزیر تلاش های بزرگی می کنیم ولی «بدتر» پیروز می شود. در چنین حالتی - یعنی وقتی مشروعیت این بازی را پذیرفته و در آن وارد شده ایم- دشوار است که «بدتر» نتیجه شده را نپذیریم. شکست در بازی بین «بد» و «بدتر» به همین دلیل، بسیار تلخ است.

چند گزارهٔ انتخاباتی

یکی از زیرمجموعه های بازاریابی سیاسی، تبلیغات انتخاباتی است. شعارها یکی از ابزارهای مهم در تبلیغات سیاسی  است.
۱-
تبلیغات جنون آمیز و بی وقفه در کمپین های انتخاباتی، فضای کاذبی را می آفریند که در آن اولویت ها و اهمیت ها تغییر می کند . آنچه واقعا باید انجام شود به علت اینکه مثلا «غیر ممکن است»، کنار گذاشته می شود و رقابت بر مسائل فرعی برجستگی پیدا می کند. وقتی مسائل اصلی را بشود کنار گذاشت، طبعا مسائل فرعی را هم می شود خرد، جابجا و ترکیب کرد و در دو سوی کمپین مورد بهره برداری قرار داد.
شعارهای انتخاباتی در طول هر کمپین و بنا بر مصافی که یک کاندیدا با آن روبروست، تغییر می کند. حجم بالای تبلیغ و تکرار بی امان آن، توجه را به وضع موجود جلب کرده و مانع از آن می شود که این تغییر در ذهن مخاطبان مشکلی ایجاد کند.
۲-
مجموعه تبلیغات صورت گرفته در هر دوره می تواند یکپارچه و  یکدست نباشد. مخاطبان یک کمپین افراد یکسانی نیستند. اولویت های متفاوتی دارند و به فراخور حال خویش، بخشی از شعارها را پر رنگ تر می شنوند. رسانه های محلی این نکات را برجسته تر می کنند.
افراد به همین دلیل همان چیزی را نمی بینند و نمی شنوند که من یا شما می شنویم.
۳-
هر کلامی در یک کمپین انتخاباتی از روز طراحی شدن و آزمون های پانل اولیه تا انتهای کار دنبال می شود و تحت نظر قرار می گیرد. نظرسنجی های وسیع روزانه،  اثر بخشی و نحوهٔ کارکردش را در اختیار مدیران کمپین می گذارد. مدیران کمپین بررسی های گوناگون در میان مخاطبان از نظر سن، جنس، موقعیت اجتماعی، محل، و ... را در نظر می گیرند تا اگر شعارها مناسب نباشد، تغییر کند و یا بهبود یافته و اصلاح شود.
۴-
برای مثال:
هدف شعار فلان کس «برنامه ای ندارد» فشار برای خنثی کردن جذابیت شعارهای رادیکالی است که  جاافتادن آن برای رقیبان خطرناک است.
هدف شعار «ضرورت شرکت در انتخابات و انتخاب بین بد و بدتر» جذب رای های بالقوه ای است که مردد اند و هنوز هیچ بخش از شعارهای کلیدی جذبشان نکرده است.
هدف شعار «رای به کاندید سوم سوزاندن رای است» نگه داشتن فضای رقابت بین لیدرهای بازار سیاسی ست.

۵-
دانش، فن آوری و امکاناتی که این روزها در بازاریابی سیاسی بکار گرفته می شود، یکی از توسعه یافته ترین ابزارها و امکان ها را در اختیار کاندیداهای رقیب قرار می دهد. کارزار انتخابات در کشورهایی مثل آمریکا در واقع رقابت بین شرکت های مشاورهٔ انتخاباتی ست که میلیون ها دلار  دستمزدشان است و بخشی از کارآزموده ترین متخصصین بازاریابی سیاسی و روانشناسی سیاسی و آمار و رسانه را در خود گردآورده اند.

۶-
در هر انتخابات کسانی هستند که رای نمی دهند. بخشی از آن ها که رای نمی دهند، منفعل اند و باور با تاثیرگذاری بر سرنوشتشان از این طریق را از دست داده اند. بخش دیگری به نحوهٔ انتخابات فعالانه معترض اند یا کاندیدای های مطرح را فاقد صلاحیت لازم می بینند. آن ها که رای نمی دهند نیز مانند آنان که رای می دهند بر سرنوشت انتخابات موثر اند. بزرگ ترین تاثیر آنان این است که کاندیداها مجبورند برنامه و وعده های خود را افزایش دهند تا آن ها را تا حد امکان به مشارکت جلب کنند.
۷-
ده ها عامل پیش بینی شده و نشده در انتخابات موثر است. اما در هر حال، اگر ترکیب رفتار و گفتارِ چهره هایی مثل دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون ده ها میلیون نفر را از هر سوی کارزار به پای صندوق های رای می کشاند، باید فکر کرد آن ها کارشان را بلد بوده اند.
۸-
بازی انتخاباتی بازنده و برنده دارد و افزایش آرای یکی، کاهش آرای دیگران است. برنده کسی است که در این بازی رقابتی سهم اصلی مورد نیاز را از آن خود می کند. اگر نتوانسته باشد، کارش نمی تواند مورد تایید قرار گیرد و حتما ضعف های جدی داشته است.

خلاصه
در یک کار رقابتی، بدترین نتیجه گیری از شکست آن است که بگوییم : علت شکست ما دیگران اند.
هدف شعار «اگر رای نداده ها یا ... به ما رای داده بودند، پیروز بودیم» فرافکنی شکست بر سر دیگران است.
رسم است رهبران حزب شکست خورده در کشورهایی که پارلمانتاریسم جاافتادهٔ چند حزبی دارند، مسئولیت شکست را می پذیرند و استعفا می دهند.
در برخی کشورها ظاهرا چنین سنتی به شکل جا افتاده نیست و فرافکنی در دستور کار قرار می گیرد.

۱۳۹۵ آبان ۱۹, چهارشنبه

انتخابات آمریکا


پیروزی ترامپ و در دست گیری کنگره و سنا و متعاقب آن قوهٔ قضائیهٔ آمریکا توسط جمهوری خواهان، زمینه را برای یورش راست های افراطی به سازمان ها، نهادها و اجتماعات ترقیخواه و دگر اندیش آمریکا فراهم می کند.
نیروهای ترقیخواه باید همه توان را برای متوقف ساختن افراطیون قدرت گرفته آماده کنند. 
بدترین کار در این لحظه آن است که با مقصر عنوان کردن این و آن رای دهنده و یا رای نداده به تفرقه دامن زد.
نیروهای ترقیخواهِ خواهانِ دگرگونی و مخالف با حاکمیت فاسد یک درصدی ها به چند گروه تقسیم شده اند. ناراضیانی که به ترامپ با هدف مقابله با سیستم حاکم رای داده اند، بخشی از رای دهندگانی که همراه با برنی ساندرز به کمپین هیلاری کلینتون پیوستند، رای دهندگانی که به کاندید حزب سبز رای دادند و از سوی دیگر آن ها که حاضر نبودند در انتخاب بین بد و بدتر شرکت کنند.
یکدیگر را مقصر عنوان نکنیم.
تقصیر از آن ها نیست که حاضر نشدند در این انتخابات نادرست شرکت کنند.
تقصیر از رای دهندگان به این و آن کاندیدا نیست.
تقصیر از کسانی که در همان دوران اول با بی تفاوتی اجازه دادند حق برنی ساندرز پایمال شود نیست.
مشکل از سیستمی است که به فساد گستردهٔ سیاسی اقتصادی دچار است و با بی تفاوتی کامل نسبت به زندگی بخش بزرگی از مردم در خدمت یک درصدی هاست.
بزودی بحران شدت خواهد گرفت. سه بانک بزرگ آمریکا هشدار بحران تازه را اعلام کرده اند، اگرچه صدایشان در میان هیجان انتخاب بین بد و بدتر شنیده نشده. ترامپ بیش از هر کس می داند که نمی شود شرکت های بزرگ را به آمریکا برگرداند. با تخفیف مالیاتی به دزدان بزرگ تنها بدهی های دولتی بالا می رود. و وعده هایی که داده توخالی ست. به همین دلیل به احتمال راست های افراطی را تحریک خواهد کرد که با یورش به اجتماعات مهاجران و دامن زدن به نژادپرستی به گمراه کردن مردم برخیزند.
اگر انتخابات ترقیخواهان را تقسیم کرد، باید انتظار داشت که دوران پس از انتخابات زمینهٔ پیوند آن ها را فراهم کند.
مبارزه باید به خیابان و جنبش های مدنی باز گردد. اتحاد عمل ضروری ترین وجه مبارزات پیش روست.
به نظر می رسد باید از دوران رقابت های انتخاباتی و شک ناشی از آن به سرعت خارج شد و پیوندها را گسترش داده و آمادهٔ مصاف بزرگ در دفاع از هر دستاوردی شد که راست های افراطی در صدد بازپس گیری آن باشند.

۱۳۹۵ آبان ۱۸, سه‌شنبه

سیاست ورزی

به نظرم رسید بد نیست یک وبلاگ سیاست ورزانه هم راه بیندازم. مطالب سیاسی ای هست که در فیس بوک می گذارم. اما با لینک های بعدی در زمینه های مختلف بین شون فاصله می افتد و کنار هم قرار نمی گیرند و بعدا هم به سادگی قابل دسترسی نیستند.
پس شاید بد نباشد آن ها را ابتدا در یک وبلاگ بنویسم که حفظ شوند و پیوند یابند و قابل دسترس شوند.
وبلاگ «سیاست ورزی» را به همین منظور آغاز کردم. این وبلاگ در بهترین حالت  نشانگر مسیر و شیوهٔ بررسی هایی ست که نقطه نظراتم را شکل می دهد..