۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

رای من


من این انتخابات راغیر دمکراتیک و مهندسی شده می بینم. سیاست های اعلام شده و اجرا شده توسط کاندیداهای تایید شدهٔ آن را نیز برخلاف منافع کشور می دانم. هیچ کاندیدی که حداقلی از منافع ملی کشورم را نمایندگی کند و بشود به او رای داد، در صحنه نمی بینم.
معتقد هم نیستم که با رای دادن های پی در پی، آن هم به همین وضع و همین منوال، چیزی بهبود می یابد.
باور به این هم ندارم که حفظ وضع موجود، ما را از خطرات جنگ، ورشکستگی اقتصادی و دیکتاتوری در امان می دارد.
برعکس، فکر می کنم اگر چرخش به سمت خواست های دمکراتیک عمیق با استقبال بزرگ تری روبرو نشود، خطرات بسیار عظیمی کشورمان را تهدید می کند.
من کسی را نه به رای دادن و نه به رای ندادن تشویق نمی کنم.
برای آن ها هم که واقعا با سیاست های حاکم مخالف اند، اما فکر می کنند رای دادن به کاندیدای اعتدالگرایان بیشترین کاری ست که می توانند بکنند، احترام قائل هستم، اما با آن ها همراهی نخواهم کرد.
با آنانی همراه خواهم بود که مبارزات مدنی و اجتماعی رادیکال دگرگون کنندهٔ اوضاع کشور برای وادار کردن نظام ولایت فقیهی به عقب نشینی های جدی را وظیفهٔ خود می دانند و در راه آن می کوشند. 

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۶, شنبه

سخنی با مشارکت کنندگان در انتخابات ۲

یکی از محور های تبلیغاتی اعتدالگرایان در این روزها که باز تکثیر می شود، تمسخر، غیر عملی اعلام کردن پرداخت یارانه به دهک های پایینی جامعه و معادل دانستن آن با غارت های میلیارد دلاری بویژه در دوران احمدی نژادی ست.
چند نکته به نظرم می رسد:

۱- پرداخت کمک هزینه تامین معاش چه به صورت نقدی و چه به صورت جنسی یکی از روش های تصحیح توزیع درآمد ناعادلانه در کشور هاست. این شیوه نه در ونزوئلا طراحی شده و نه بوسیله احمدی نژاد. در همهٔ کشورها از آمریکا گرفته تا اروپا و آسیا و آفریقا مورد استفاده قرار گرفته است و در مواردی هم موفق عمل کرده است.
هم اکنون طرحی آزمایشی در کانادا مطرح است که یک مستمری دائمی به خانواده های دهک های پایین داده شود تا با گسترش بیکاری و تمرکز شدت یابندهٔ سرمایه و سود در دست یک درصدی های بالا ، جریان زندگی مردم دچار تنش های شدید نشده و به بحران اجتماعی فرا نروید. این سیاست بوسیله حزب لیبرال پیش برده می شود که درست مثل دولت احمدی نژاد و روحانی طرفدار نولیبرالیزم است.
۲- سوء استفاده های دوران احمدی نژادی عمدتا از بودجه های سیاست یارانه ای اش تامین نشد، غارت اصلی در جای دیگری صورت گرفت که همانان خصوصی سازی فروش مستقیم و چمدانی نفت بود. اگر یادمان باشد، در اثر تحریم اقتصادی آمریکا و برای به اصطلاح شکستن آن، رهبری در طی نشستی با بازاریان از آن ها خواست در بازار نفت ورود کنند و و آن ها هم سنگ تمام گذاشتند.
۴- تعدیل اقتصادی احمدی نژاد دنبالهٔ سیاست های دولت های گذشته بود و کارشناسان نولیبرال دولت روحانی معتقد بوده اند که باید آزادسازی قیمت سوخت و انرژی بدون پرداخت یارانه و به صورت شوک درمانی انجام می شد. این روش به مراتب از روش یارانه ای مخرب تر بود.
بانک جهانی توصیه کنندهٔ تعدیل اقتصادی شیوه تعدل اقتصادی دوران احمدی نژاد را ستوده است و آنرا کم تنش ترین روش اجرای سیاست های خود خوانده است. هر جا که این سیاست آزادسازی قیمت ها رخ داده  با و یا بدون باز پرداخت یارانه هم تورم های افسار گسیخته بوقوع پیوسته. نمونه اش را در دوران رفسنجانی هم شاهد بودیم. این سیاست در اغلب کشورها با شورش های بزرگ شهری مواجه شده. احمدی نژاد این بحران را از سر ولی فقیه و نظامش رد کرد.
۵--  به علت تحریم سپاه، مجموعهٔ هزینه های ده ها میلیارد دلاری این سازمان عریض و طویل و جنگ های مقدس دفاع از حرم و اسلام سیاسی شیعی ولی فقیه، هنوز هم به همان صورت چمدانی تامین می شود. بخش بزرگی از کشتی های نفتی هم اکنون نیز به همان روش قدیمی به دست معتمدان نهادهای زیر رهبری داده می شود. آن ها این کشتی ها را می برند در بازار سیاهی که وجود دارد می فروشند و معلوم است چه فساد و مافیایی پشت آن شکل می گیرد. دولت حسن روحانی هم به چنین سیستمی تا آنجا که برجامش مورد سوال قرار نگیرد، مساعدت می کند. به عبارت دیگر مشکل جای دیگریست.
۶-  تمرکز اعتدالگرایان در حمله به سیستم یارانه ای به هر شکل و هر میزان  و هر نوع ، بدترین نوع انتقاد از فساد سیستماتیک حاکم بر کشور است که نه جناحی است و نه مختص دوران احمدی نژاد. هدف آن ترویج نولیبرالیزم افسار گسیخته است. متاسفانه دولت حسن روحانی کوچکترین برنامه ای برای رفع توزیع ناعادلانه در آمد در جامعه ندارد و آن را به آینده ای که سرمایه های غربی بیایند و اقتصادی جهانی شکل بگیرد و خود به خود وضع همه خوب شود حواله می دهد، که با وضعیت توزیع قدرت در جامعه و وضعیت بحرانی منطقه و مشکلاتی سیاست خارجی حاکمیت، و ویژگی های اقتصاد قمارخانه ای در سطح جهان، فریبی بیش نیست.